دلتنگی

نبوده از ازل مثل دو چشمان تو بیماری
نبینی تا ابد مانند من یک یار غم‌خواری
تو با لبخند برق‌آسا چنان دل‌‌را ربودی‌که
ندیدم در جهان مانند تو این گونه طرّاری
تو لجبازی و می‌دانی گرفتار دلت هستم
گرفتم عاقبت آری ز لب‌های تو با زاری
تمام هستی‌ام دل بود و آنرا از کفم بردی
کجا تو می‌توانی آن دل سرگشته باز آری
دل من دکه‌ای کوچک کنار جاده‌‌ای تنها
تو در آن آمدی رونق گرفته مثل بازاری
به زیر گنبد گردان کسی مانند من عاشق
نمی‌بینی تو در رویا نمی‌بینی به‌ بیداری
جهان نه، شادمانی نه، شمیم زندگانی نه
تو آری، بوسه آری، خاطر آسوده هم آری
#دلتنگی
دیدگاه ها (۰)

شعر دلتنگی

دلتنگی

دلتنگی

دلتنگی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط